قسمت دوم- آقای کرملین با گروه خونی متفاوت
مدودوف قصد دارد در دومین سال ریاستش در کرملین، با انتقادات و موضعگیریهای خود از زیر سایهی پوتین خارج شود. او میخواهد در واقع موضوعی را جا بیندازد و بر همین اساس است که میپرسد:«آیا متوجه شدهاید که من در سخنرانیام چندبار لغت من را بهکار بردهام؟»
اما مدودوف این را هم خوب میداند که چگونه میتوان در سرزمینی که سیاست را با حروف سنگنبشته بر داربستها قرار دادهاند، از اصلاحات سخن به میان آورد. از آنجایی که یک روز ولادیمیر ریچکوف که از نمایندگان لیبرال دوما بود با لحنی گزنده به وی گفت:«پیشتر گورباچف و پوتین نیز قصد چنین اصلاحاتی را داشتند اما در روسیه هیچ تغییری بوجود نیامد».
بیشتر روسها به بلاگ-ویدئوی رییسجمهوری در اینترنت با تمسخر مینگرند. جایی که وی تلاش میکند با پوشیدن تیشرتهای مارک پولو و شلوار جین، شهروندان عادی را به سوی خود جلب کند و به آنان چشماندازی تازه از سیاست ارائه دهد.
مدودوف همواره تلاش میکند خودش را با این اظهار نظر در برابر انتقادات محافظت کند. وی میگوید:«مشکل گورباچف این بود که او قبل از اجرای این طرحها شکست خورده بود». او تاکید میکند که او به چنین سرنوشتی دچار نخواهد شد. آنچه او در سر دارد:«سیستم شفاف و باز سیاسی»ست حتا اگر فاصلهی زیادی تا آن وجود داشته باشد. وی میگوید که وقتی شهروندان مسکو در یازدهم اکتبر برای انتخابات مجلس ایالتی فراخوانده شوند، نمیتوانند جلوی نام هیچ مخالف حکومتی را ضربدر بزنند. چرا که حضور اتحادیهی همبستگی مخالفان حکومتی در کمیسیون انتخابات رد شده است.
مدودوف اینها را از سر خیرخواهی میگوید ولی آیا می تواند تغییری در این مسائل بوجود بیاورد؟
اشارههای کوتاه، جملاتی شفاف و اقداماتی اندک
با توجه به اینکه بسیاری از لیبرالها از مدودوف ناامید شدهاند اما فن سخنوری وی هنوز بسیاری را بر سر وجد میآورد؛ از جمله تحلیلگر سیاسی، نیکولای اسلوبین را که علاقهاش را با تقدیر از نوشتههای آقای کرملین نشان میدهد.
مدودوف با رویکردی مناسب نسبت به دانشمندان منتقد و فعالان حقوق بشر اهدافش را دنبال میکند. او سناریویی برای سازمانهای غیردولتی در نظر گرفته تا آزادی عمل بیشتری داشته باشند. وقتی وکیل شرکت نفتی و ورشکستهی یوکوس، اسوتلانا باشلینا فرزند خود را در زندان بهدنیا آورد، دستور آزادی وی صادر شد. این اولین بار بود که دستوری اینچنین از سوی کرملین صادر میشد. یکی از سیاستمداران لیبرال اینها را نشانهی دلتنگیهای روسیه برای حقوق بشر قلمداد میکند و اینها را دال بر تغییر حالوهوای سیاسی کشور میداند اگرچه مقدار آن چندان زیاد نباشد.
مدودوف میگوید که در واقعیت تناقض چندانی میان اهداف اصلاحطلبهای حکومتی و روسهای عادی وجود ندارد. مانع اصلی مدرنیزاسیون همانا شرکتهای ناتوان و مقامات دولتی فاسد بودهاند. اینها همانهایی هستند که مدودوف به آنها اعلام جنگ داده و قصد دارد قدرت آنها را محدود کند.
بر اساس تصویب کرملین، دادستان هم بررسی عملکرد شرکت دولتی رزتکنولوژی را آغاز کرده است. این شرکت ادواری سهام بیش از چهارصد شرکت را در تملک خود داشته و در دوران ریاستجمهوری پوتین شکل گرفته است ولی بوی فساد و بیکفایتی آن همواره به مشام میرسد.
اما برنامههای مدودوف برای سال 2012 چیست؟ آیا او قصد دارد که مجددن کاندیدای ریاستجمهوری شود؟ او یکبار گفت:«مطمئن باشید که من مراقب آیندهام هستم!» و تاکید کرد:«تا مدتی قبل چنین تصمیمی نداشتم ولی حالا بر آن اصرار هم دارم». و این اظهار نظر با پاسخ نخستوزیر کمی تفاوت داشت.
اما در نهایت یک سؤال دیگر باقی میماند که رییسجمهوری باید به آن پاسخ دهد:«آیا گروه خونی وی با نخستوزیر یکیست؟» و رییسجمهوری از پاسخ به آن هم دریغ نمیکند:«در این زمینه تردید دارم، اما میتوانم برای اطمینان خاطر آزمایش خون انجام دهم!».
قسمت اول- هارتوپورتهای خرسهای کوچک
قسمت اول- هارتوپورتهای خرسهای کوچک