قسمت اول- هارتوپورتهای خرسهای کوچولو
این سؤالیست که آدم را مثل سایه دنبال میکند:«چه کسی در واقعیت امر رییسجمهوری روسیه است؟». یک سال است که دمیتری مدودوف، آقای کرملین است؛ او در صندلییش نفس عمیقی میکشد و با خودکار کوچکی بر میزش ضربه می زند. اوایل همین هفته گفتوگوی داوطلبانهی او با کارشناسان خارجی و خبرنگاران در سالن رقص فروشگاه مرکزی به جریان میافتد. او میخندد و میگوید:«میدانستم که این را میپرسید!» و ادامه میدهد:«الآن باید جواب بدهم؟».
از زمانیکه او کارش را در این دفتر آغاز کرده، این سؤال رهایش نکرده است: آشپز واقعی چه کسیست؟ او یا ولادیمیر پوتین که نخستوزیر است و جاده را برای رسیدن او به عالی ترین مقام حکومتی هموار کرده؟
موضوع چندان هم پیچیده نیست: اگر مدودوف را از پشت پنجره نگاه کنی، آفتابی را خواهی دید که در پشت مقبرهی لنین و بر بام کرملین چشمک میزند. قدرتی که سنگ شد. از زمانیکه او به آنجا نقل مکان کرده، روسیه سیاست تازهای را تجربه میکند: قدرت در دست یک نفر نیست؛ بلکه دو نفر قدرت را در دست دارند.
نیرویی آهنین دوشاخهی پوتین- مدودوف را محکم نگه داشته است.ورود یکی به صحنه به منزلهی ورود دیگریست. با این همه موضوعی دارد خود را آشکارا نشان میدهد: مدودوف دارد خودش را از زیر سلطه خارج میکند. او شروع کرده خودش را از مرشد جدا کند. در آنجا بود که صاحبخانه موضوعی را مطرح کرد که به منزلهی بمب کوچکی منفجر شد.
حاکم اصلی روسیه چه کسیست؟ چند روزیست که پوتین بحثی را راه انداخته است. یک وعده ناهار در محل اقامتش در جلوی دروازهی مسکو. میهمانان از گوشت گوساله و گچبریها سخن میگفتند که صاحبخانه گفت که در سال 2012 مدودوف و او به طور مشترک تصمیم میگیرند که کدام یکیشان برای ریاستجمهوری کاندید شود. بلافاصله معمایی تازه در جهان مطرح شد: این به معنای بازگشت دوباره پوتین به کرملین است؟
این زمانی بود که مدودوف حرکتی را در داخل و خارج آغاز کرده بود تا نشان دهد اوست که در روسیه خط و خطوطها را مشخص میکند. او در مقالهای که در اینترنت منتشر شد، مقامات دولتی را به رشوهخواری وناتوانی متهم کرد و چنان تصویری ناخوشایند از روسیه به نمایش گذاشت که بسیاری آن را حملهای آشکار به نخستوزیر ارزیابی کردند که بوی عرض اندام و خودنمایی از آن مشام میرسیده است.